سلطهجویی روایت در سرودههای مالدورور
|
حسن زختاره |
|
|
چکیده: (160 مشاهده) |
ناهمگن بودن سرودههای مالدورور بهحدی است که هرگونه تلاشی برای گنجاندن این متن در یک گونه ادبی خاص، بیگمان با شکست روبهرو خواهد شد. گرچه بسیاری این متن بهظاهر منثور نیمه دوم سده نوزدهم را در ادبیات منظوم جای میدهند، اما تردیدی نیست که ورای بیانسجامی ظاهری و هنجارشکنی این متن بدیع، وجود یک راوی اقتدارطلب شاید تنها عنصری باشد که پیوند و انسجام درونی شش سروده را تضمین میکند. سلطهجویی روایت تا آنجا پیش میرود که همزمان با برتری یافتن حجم گفتمان بر حکایت، راوی هرگز به خواننده متن لوتره آمون اجازه نمیدهد تا با داستان آن همذاتپنداری کند و بهاصطلاح با تن دادن به توهم ارجاعی، از خواننده آرمانی متن دور گشته و به خواننده بد بدل شود. ارجاع مداوم روایت به کنش روایتپردازی با گسستن جریان داستان، سخن گفتن با روایتشنو بهویژه در نقاط کلیدی متن و تفسیر گفتهها و داستان، همگی بر حضور پررنگ راوی و روایتپردازی در سرودههای مالدورور صحه میگذراند. تردیدی نیست که وجود چنین روایتی خودبازتاب و خودشیفته، در همان نخستین سطور اولیه متن، افق انتظار خواننده سده نوزدهم را به چالش میکشد و از او خوانشی سراسر آگاهانه میطلبد؛ خوانشی فعالانه که خواننده را در جستوجوی بیپایان معنا ناکام میگذارد و همواره او را با پرسشهای بنیادینی پیرامون چیستی و کارکرد انگارههای مهم چون نوشتار، خوانش، روایت، مؤلف و ادبیات مواجه میسازد.
|
|
واژههای کلیدی: روایتشناسی، نظام گفتمانی، سرودههای مالدورور، نوشتار خودآگاه، خوانش. |
|
متن کامل [PDF 632 kb]
(57 دریافت)
|
نوع مطالعه: پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1403/6/29 | پذیرش: 1403/6/29
|
|
|
|
|
ارسال نظر درباره این مقاله |
|
|